شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خلیج

بگو تمامش کنند 
فقط 
این دست‌ها که می‌تنند روی تنت  
چشم‌های مرا می‌کَنند 
شباهت رودخانه را، من 
ماهی ام 
نهنگم 
عمانم 
لبالب خلیج پارس می‌کُند  به دهانم 
برف می‌بارد 
درسایه‌ام
خراب خرابیِ چشم‌هایی 
که  شکل تناوب ایّام را  
از یاد بَرد  در باد 
تا ما هنوز لاله بپیچیم
لای زرورقِ سالِ کفن پیچ
که خون وطن پیچ  
بخورد در سایه‌مان
برف ببارد  
که بادها  
وزیده‌اند فقط

 

امین رجبیان

شعرها

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

نفیسه قانیان

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

لی لی در سرزمین رقص

لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور