شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خلیج

بگو تمامش کنند 
فقط 
این دست‌ها که می‌تنند روی تنت  
چشم‌های مرا می‌کَنند 
شباهت رودخانه را، من 
ماهی ام 
نهنگم 
عمانم 
لبالب خلیج پارس می‌کُند  به دهانم 
برف می‌بارد 
درسایه‌ام
خراب خرابیِ چشم‌هایی 
که  شکل تناوب ایّام را  
از یاد بَرد  در باد 
تا ما هنوز لاله بپیچیم
لای زرورقِ سالِ کفن پیچ
که خون وطن پیچ  
بخورد در سایه‌مان
برف ببارد  
که بادها  
وزیده‌اند فقط

 

امین رجبیان

تک نگاری

شعرها

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

  شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

 شهر را تکه‌ای چشم‌هات  خفه می‌کند در شعر

بهراد باغبانی نیک

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری