کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1358، مشکین‌شهر،اردبیل.
مجموعه‌های منتشرشده: «ماه و مه»، «خیاو»

در بشقاب مرگ

این زخم
به زن/گ زدگی انقلاب مخملی می‌مانست
که از شفقت تو
بیرون مانده بود
به پیچیدگی هوهویی
در هیاهوی یک انقراض
و پنجره‌ای دهنی
در بشقاب مرگ

از تو بیرون افتاده بود تووو
بند نمی‌آمد خونریزی
و «بند نمی‌آمد» بند نمی‌آمد
و دیگر کسی نمی‌توانست کندگی را
به بخش دا...خلی خالی  بند بزند

سنگ از مثانه‌ی متن/آویزان است
از پهلوی عدم‌قطعیت  
از اختلاف طبقاتی در قواره «ا/ز»
و شایدی که هر آن
احتمال دارد زیر پایت را
خالی کند
از عدمی که چشم باز می‌کند در چشم باز می‌کند در چشم باز می‌کند
برای تاب
برای از تاب‌خوردن
برای تابی که تاب برداشته
برای چین چین‌هایی که
طناب رخت عمودی‌ام/
روی پیراهن شب
ریخته‌اند
ترانه‌ای
قار قار نمی‌کند

در تب‌ریزی‌های زنی
که پاهایش را کادر
جمع کرده داخل شکم‌اش
و تقویمی
که در صفحه‌ی شخصی کلاهی مردانه
سرنگون می‌شود
...

در پیله‌ام پله پله آسمان می‌ریزد
افتاده‌ای در شقیقه‌هام
در تایپ ضربانی که ارتماسی
در گردی مغشوش روایتی کم خون
غسل می‌کند

جیغ می‌کشد قطار
در سرایت کوفت/گی به اندام تناسلی استکانی در دهان هفت تیر بخار می‌دهد
تماشاچی نشسته  در صرع صندلی 
در نگاه دوربینی اخته؛ انقراض دایناسورها را در خودکشی دسته‌جمعی ستاره‌ها سانسور  می‌کند
هم چنانچه از دهان می‌افتم در بشقاب شامی خاورمیانه‌ای
چند دست کت‌‌وشلوار مجلسی شیک از پوست کارگران هفت تپه بدوزم
تا بند بیایند  تا بیایند  از بند  تا از بند بیایند  بند بیابند خون‌های بسته  در شقیقه‌هام

در پیله‌ام
توپ تانک مسلسل
در صورتت 
آنارشیست ‌ای دم بخت
در پیله‌ام سنجاق و پروانه
در پیله‌ام صنعت طباق
نان تیلیت می‌کند
در صورتت 
خیابانی بند نمی‌آید

سولماز صادق‌زاده نصر‌آبادی