شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کریما!

کریما!
یاکریمان؛
به یمن نام تو
در شهر
جولان می‌دهند
ور نه 
تیر‌ها تیزند‌و
منقل‌ها پر خون‌
و انسان
غرق سرگرمیِ خون


نامت:
سپیده‌
دمانِ عشق است‌
خوشید
از سپیدی چشمانت می‌روید
من
از سیاهی چشمانت

در سیاه و سفید روزگار
اسیریم
شب؛ روز می‌شماریم
روز؛ شب
و دریغا
هرگز
آغاز نمی‌شویم
می‌دانم
سبز زندگی 
در چشمان توست
زرد بندگی
در قلبِ من
با من بگو 
زیتون‌ها
کی می‌رسند!؟

کاش!
چشمم  عنایتت 
همواره 
نامم باشد

در سیاه و سفید روزگار
اسیریم
روز؛ شب می‌شماریم
شب؛ روز
و دریغا
هرگز
تمام نمی‌شویم
نامت
سپیده‌دمان عشق است
از سرگرمی شب؛ نور
از نور، نام تو می‌روید

ضیغم نیکجو وکیل‌آباد

شعرها

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

بیا

بیا

سیروس رومی

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

محمد انتظاری