شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بی‌کسی‌ام‌

بی‌کسی‌ام‌
به کرونا می‌ماند
نفست را هم نمی‌خواهند ببویند
مردم چقدر بی‌مهرند

چقدر سخت است 
پایت به گل نشسته باشد و
دستی نداشته باشی

این کشتی 
همیشه به گِل نخواهد ماند
باران که ببارد
روی از مردم بی‌مهر خواهد شست

بی کسی ام 
به کرونا می‌ماند
بوی نفست را می‌گیرد
این‌جا ماهیان در آب می‌میرند

ضیغم نیکجو وکیل‌آباد

تک نگاری

طنز، جراحی‌ست

طنز، جراحی‌ست

سجاد گودرزی

شعرها

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

الماس

الماس

م. مؤید