شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

امصبح در چندین ولایت برف باریده
بر روی آثار جنایت برف باریده
ای گرگ، از تنهایی...

از ناامیدی گل‌نداده شاخه‌ها امسال
یک زن خودش را می‌کُشد در خانه‌ی...

کسی اسپ و کسی آهو خریده
کسی یک باغ زردآلو خریده
مهاجر دستمزد اولش را
برای...

گلی چون سوء‌ظن مانده به ساحل
… و جای پای زن مانده به ساحل
تنش را...

زمان مرده و باران دانه‌دانه…
کسی آهسته می‌خواند ترانه
شب است و...

کتابش، عینکش، یأسش، امیدش
چروک زیر چشمش، ضعفِ دیدش…
نهاده چند شاخه یاس...

به‌دست بادها موی رهایش
شکوفه‌دادن گل در صدایش
به آهوی یتیمی شیر...

چون قوغ آتش داخل بنزین رهایم کن
حالا که خواهی رفت، بی‌تدفین رهایم کن
این...

ای کاش آغوش و شراب و آب و نان باشد!
دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد
...

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

مگس

مگس

علیرضا آبیز

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

ویدئو