شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن‌سوی لبریخته‌هایت

آن‌سوی لبریخته‌هایت ، لبخند سرخی  را به جهان می‌آورد نه خاموشی،نه فراموشی، تو همانی  که خودت  را، دوباره آغاز می‌کنی، انگار، حادثه‌ی روزهای جهان همچنان برزخم شانه‌هایت تاب می‌خورد، روزی دیگر‌، رد‌پای حسرتی نه به تو، نه می‌گوید
 

محمود معتقدی

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

در خبرهای شبانه

در خبرهای شبانه

احمدرضا احمدی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی