شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن‌سوی لبریخته‌هایت

آن‌سوی لبریخته‌هایت ، لبخند سرخی  را به جهان می‌آورد نه خاموشی،نه فراموشی، تو همانی  که خودت  را، دوباره آغاز می‌کنی، انگار، حادثه‌ی روزهای جهان همچنان برزخم شانه‌هایت تاب می‌خورد، روزی دیگر‌، رد‌پای حسرتی نه به تو، نه می‌گوید
 

محمود معتقدی

تک نگاری

شعرها

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

ظلم، چاقوی تیز آخته‌ای‌ست روی مردم کشیده کبّاده

پوریا سوری