شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شتاب کردم که آفتاب بیاید

شتاب کردم که آفتاب بیاید 
نیامد 
دویدم از پیِ دیوانه‌ای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش می ریخت 
که آفتاب بیاید 
نیامد 
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند 
که آفتاب بیاید 
نیامد 
چو گرگ زوزه کشیدم، چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم، 
شبانه روز دریدم، دریدم 
که آفتاب بیاید 
نیامد 

چه عهدِ شومِ غریبی! زمانه صاحبِ سگ؛ من سگش 
چو راندم از درِ خانه ز پشت بامِ وفاداری درون خانه پریدم که آفتاب بیاید 
نیامد 
کشیده‌ها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو 
چو آمدم به خیابان 
دو گونه را چُنان گدازه‌ی پولاد سوی خلق گرفتم که آفتاب بیاید 
نیامد 
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچه‌های جهان را 
ولی گریستن نتوانستم 
نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم 
که آفتاب بیاید 
نیامد 

رضا براهنی

تک نگاری

شعرها

به صورت رشد‌نیافته

به صورت رشد‌نیافته

فرخنده حاجی زاده

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

سطور بی تعبیر

سطور بی تعبیر

مهشید رستمی

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش