شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

بیا به مهمانی موج‌ها برویم
ای آبی یاقوت بر انگشتر
ای در...

ای الهه‌‌ی آب و آیینه
سَر اگر سَر باشد 
قدمت استخوان را...

۱
ای ظرافت آهو 
چین عشوه بر پیشانی صخره
ای لمس لطافت
در گودی...

بگویم که باد رشته‌های یال را به کجا ببرد؟
وقتی که گنجشک
بر لاشه‌ی...

اسب به هیئت درد است در استخوان
با ساق‌های بلند در گلو
می‌تواند آخرین...

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی