شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک مشت رخسار برداشته از آب

یک مشت رخسار برداشته از آب
آینه بشارتی در کف
ایستاده بر مد
که ماه مرطوب، مه بخواند
بر تن
و یائسه‌سنگ بر سنگ دهان بچرخاند
ذکر شفا را

آب از سر گذشته؟

شاه ماهی لنگ
در کام پوسیده
قنات برملا می‌کند
میخ‌کوب بر زخم
و چهره از مد می‌پوشاند

بوی آویشن و خشخاش
منتشر در رعشه‌های بی‌وطن
ملاحان را مبارک است.

معصومه احمدی

تک نگاری

شعرها

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

درد که بیاید

درد که بیاید

راهبه خوشنود