شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تقاصِ خونیِ رگ

نشسته‌ایم من و دل، کنارِ شب‌بوها
غریبْ -مثلِ یتیمیِ بچه‌آهوها-
نشسته‌ایم وُ/ جهانْ هم‌چنان به‌سرعتِ باد
طلوع می‌کُنَد از مشرقِ هیاهوها
چه قصّه‌های شگفتی نِوِشت دستانم
چه پرده‌ها که کشیدند این قَلَم‌موها
بُریده حَلقِ خدا را (به تیغِ ناحق و حق)
سپیده بر سَرِ گُلدسته... شب به پستوها
چه گرگ‌ها که دریدند با تبانیِ شب...
چه گلّه‌ها که رَمیدند سوی سوسوها...
شبیهِ حق شده ناحق –به یُمنِ وِرد و دعا-
چه‌قَدر شُعبده دارند این ترازوها
در انحصارِ کلاغ است، فصلِ خونیِ باغ
بهارِ دهکده خالی‌ست از پرستوها
کدام واژه بگیرد در این زمانه‌ی زخم
تقاصِ خونیِ رگ؛ از جنونِ چاقوها؟
***
بگیر جانبِ امواجِ پیرِ نیل وُ ... بمیر
که خوار گشت «هنر» در مصافِ «جادو»ها

فردین کوراوند

تک نگاری

شعرها

پنج شعر از محمد منافی

پنج شعر از محمد منافی

محمد منافی

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا