شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از گل های نبوییده

چقدر مرگ به این اعلامیه‌ها چسبیده است
و چه خاطراتی که جا نمی‌ماند
بی حضور شماها از گل‌های نبوییده
و «تاب ِبنفشه» که می‌توانست
در وزشِ آن طره‌ی به‌تنگ‌آمده از خیرگی
خیره‌ی خیره بمانَد.
و چقدر می‌توانست این ماه ِ لجوج
در نیلوفر ِآب‌ها
بی یک مشام کم
گونه‌ی خیس ِ گل را
ببوید وُ ببوسد
و یا ببوسد وُ ببوید.
آخ که چنان چسبیده‌اید به دیوار و
زل زده‌اید به هیچ
که انگار تا آن سوی هرگز
هیچ برق ِ چشم و لبی
روی رگ‌هایتان خط ِ آتشبازی عشق نبوده است
و در گیج‌گاهتان تندی نبض
جای جای فواره‌ها را
ایستاده بر پنجه‌ی پا نبوسیده است.
از الفبای آن‌همه نامه‌ی گم‌شده در شب و
صورت‌های فرو رفته در بالشِ  اشک
چه کسی یک بغض 
به یادگار آویزه‌یِ گلو کرده است؟!
من که گمانم روی دستم مانده است و
در آن را تخته می‌کنم.
چه پاهای…

نصرت‌الله مسعودی

تک نگاری

شعرها

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

یک اعلان عمومی برای تذکر دوباره

سردار شمس‌آوری