سیمای تاکستانها
خرمن دانههای انگور
در باغهای خوسف
در سالهای بیدلی
تا غوغا بپا کنی
با دلِی دلِی
بر گرد خرمن آتش
میرقصیم
در آواز تو
مرگ به پستوهای تاریک گریخت
هوش از سر بره آهو رفت
درختها هلهله کردند
کودکان به شادی جیغ کشیدند
خدا از شوق
گناه پروانهها را بخشید
نرگس
زیبایی را
از آواز تو آموخت