شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اندوه انبوه


لهیب تب در تن خانه
دنیای اندیشه در اندوهی انبوه
ثانیه‌ها نمی‌رسند به عقربه‌ها
در جاده‌ای ناهموار

مهار نمی‌شود
وهم شب‌های سرد
وقتی چشمان قضاوت
فرشته‌ی عدالت را
لخت می‌بیند
و به‌اندازه‌ی ذهن خط‌خطی‌اش
زندانی دارد
صدایی زار می‌گوید:
دیری‌ست به زمان باخته‌ام

دریا لیراوی

شعرها

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

رز ابری

رز ابری

سمیه امینی راد