شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مادر

یادمان مانده نمدهایت و زیلوهایت 
رنگ انگشترت و رقص النگوهایت 
چرخ خیاطی‌ات افتاده تهِ انباری  
ریخته روی زمین جعبه‌ی ماکوهایت
قوری‌ات مانده لبِ طاقچه در گردوغبار
رفته از یاد کمد قیچی و الگوهایت
هر شب از سمت اتاق بغلی می‌آید
خِشخش نایلون پاره‌ی داروهایت
خانه عق می‌زند از بوی پماد و الکل
درد پیچیده به پاهایت و پهلوهایت
آسمانت سِرُمی بود که آرام‌آرام
آب می‌شد به چروکیده‌ی بازوهایت 
دست دیوانه‌ی لرزان پدر در مشتت 
نفسِ آخر یا ضامن آهوهایت  
شده مانند دو تا انبه که آویزانند
سیزده‌سالگی کوچک لیموهایت
باز کودک شدم و خواست بجوشد در من
عسل کوهی خشکیده‌ی کندوهایت
توی این شهر پر از گرگِ بیا خوابم کن
با تکان دادن گهواره‌ی زانوهایت
خواب دیدم که شکسته درِ صندوقچه‌ات
نصفه‌شب آمده‌ام دزدی گردوهایت 
پس چه شد گُل‌گُلی روسری کودری‌ات؟
پس چه شد کج‌شده‌ی مشکی ابروهایت؟
مُردی و خورد گره دور گلوی پسرت
رنج نوستالژی بافته‌ی موهایت
آمدم مثل همیشه سر خاکت مادر!
تا به گوشم بخورد سُرسُر جاروهایت
 

حسن بهرامی

تک نگاری

شاعر پاره‌وقت نبودم

شاعر پاره‌وقت نبودم

قاسم آهنین‌جان

باد می‌گفت با باد

باد می‌گفت با باد

آنوشا نیک‌سرشت

شعرها

خوابیده‌ای؟

خوابیده‌ای؟

شوکا حسینی

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر