شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای دوریِ نزدیک

با من روبه‌رو بنشین
عریان
چون درختانِ آزادِ زمستانی
بی تن‌پوشِ خرد و ریزِ خاطراتِ بهار
بی عطشِ تابستانیِ گونه‌ها
بی تکانه‌هایِ بادهای پاییزی

با من روبه‌رو بنشین
در لمسِ دست‌ها 
دست
دستی جست‌وجوگر و جسور
و خیرگی چشم‌ها
چشم
چشمی نمناک از دلتنگی

با من روبه‌رو بنشین
رخ به رخ
و بگذار تا مرور شویم
بی خُنیای زمان
بی فکر آن که مرگ
از کدام سو خواهد آمد

با من روبه‌رو بنشین
ای مرا بسنده از هرچه خیال
مرا رؤیایی‌ست
که هزار سال نوری‌ست با من است

با من روبه‌رو بنشین
ای دوریِ نزدیک.
 

هادی میرزانژاد موحد

شعرها

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

جای امن

جای امن

واهه آرمن

خوابیده‌ای؟

خوابیده‌ای؟

شوکا حسینی