شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی
گل بودی و درخت شدی بعد زن شدی
عریان شدی به پنجره چشمک زدی و بعد
مهتاب‌وار وارد آغوش من شدی
افسوس جا برای تو در خانه‌ام نبود
مرغ همیشه در سفر بی وطن شدی
می‌خواستی فرار کنی پر نداشتی
در بین راه طعمه‌ی یک راهزن شدی
له شد تنت به زیر سم روزگار و بعد
با بال‌های ریخته‌ی خود کفن شدی
تا زندگی به کوره‌ی کوری تو را کشید
دودی شدی و دشمن چشمان من شدی
 

احسان بدخشانی

تک نگاری

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد