شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جمهوری

جمهوری تمام تنت را به من بده
هوش و حواس‌پرتِ زنت را به من بده
با من بخواب مثل زمستان تنِ درخت
مثل زفاف در شب یلدا که... روی تخت
خواب مرا بریز تَه خمره‌ی جهان
مرگی که حل کند تنمان را در استکان
مستم کن از شراب وجودت، ظهورکن
از روی شهر‌هایِ تنِ من عبورکن
آتش ببار در بغلم... هیزمت شوم
خاکستر همیشه‌ی سردرگمت شوم
دودم جدای شعله... هوایی که نیستی
در آرزوی خواب دوتایی... که نیستی
با فکر من نخواب در آغوش دیگری
با من نگو... چقدر از او عشوه می‌خری
آزرده‌ام تمام تنم درد می‌کند
دردی که رفته رفته مرا مرد می‌کند
روی خطوط منحنی سبزِ باورم
یک گرگ می‌کشد همه‌جا زوزه در سرم

از راهرو صدای پرستار شد بلند: 
«بازم دچار حمله شده... دست‌هاشو ببند»

لیلا ساتر

تک نگاری

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

گاهی به این‌جا می‌رسم

گاهی به این‌جا می‌رسم

محمود معتقدی