شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو پاره برای درخت و ع. ب

۱

گوزن‌ها نزدیک تو آرمیده‌اند 
نزدیک عروج سبز و خزاندود تو 
و تنفس 
از سپیده‌‌دم خیس 
آهسته است. 


۲

دهانی از فصلی 
رگ برگ 
شاخه‌شاخی آشیان ظلمت 
و کبوتران 
دستی بلند به سپیده‌دم 
دستی دعاگوی راه منی 
و نگاه‌دار راز زمین. 

نفس آهسته می‌سوزی 
سینه‌ای آکنده‌ی صمغ و صلابت 
زبان در کام کشیده‌ای هنگامه‌ی مرگ 
 و از عروج آب و نمک 
نعره‌ی مائده می‌گیری 
و کلامی 
روشن‌تر از اینَت نیست. 

سیاوش بانشی

شعرها

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی