شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بازکن دو آهوانه را لوند من!

بازکن دو آهوانه را لوند من!
شهر اگرچه دستِ این دعانویس‌هاست
بازکن دو آهوانه را و شک نکن
موریانه، ختمِ میزِ این رئیس‌هاست

قند من! تو «سربرهنه» باش؛ اگرچه شهر،
شهرِ وابرهنه‌ها و پابرهنه‌هاست
قند من! لوند من! تو سربرهنه باش؛
دور اگرچه دور جاعل‌الحدیث‌هاست

با دو خنجر از دو قوسِ متصل به هم،
سربرهنه در علفچر و چمن بِچَم.
قند دلپسند من! بدان که آن دو خم
خشمِ بندِ بام و سقف و طاقدیس‌هاست

زن، سپید؛ تن، سپید؛ تا کفن، سپید؛
رنگِ بخت و تخت و رخت: مطلقاً سپید
لقِّ هر چه شهر و شحنه! خون بریز! خون،
خون، اصالتِ نژادیِ قمیص‌هاست

پیش از آن‌که شهر و شُبهه، مُثله‌ات کند
برخلافِ رسمِ شیخکان، «مرا ببوس»!
گرچه این طرف تذکر چماق‌ها؛
یا در آن طرف تبختر پلیس‌هاست

همپیاله‌ات اگر به سنگ دست برد،
تا مطهرت کند؛ از او به دل نگیر!
در گدار گریه، گاه فکر می‌کنم:
این «خبیثه» درخور همین «خبیث»‌هاست
دلپسند پایبند من! بلند من!
شور باد! کور باد و از تو دور باد!
چشم اگر به‌دستِ پستِ کورکاسه‌ها،
دست اگر درازِ نانِ این حریص‌هاست،

جای عِرق «خاک وخون»، سفاهت و جنون
زیرِ جلدِ این سیاه جامه‌نامه‌ها
گرمِ قطعِ آخرین رگ و پیِ حیات،
پشتِ رأفتِ نهفته در حدیث‌هاست

می‌برند و می‌درند و می‌چرند و ما...
ما هنوز هم بر این عقیده ثابتیم:
- کار، کار شاخ شیخ و شاه و شحنه نیست
شک نکن که کار، کار انگلیس‌هاست!

«سبز» اگر هلاک اگر به خاک شد، بخند!
«سرخ» اگر سیاه، اگر کبود شد، برقص!
این دوروزه‌ها دوروزه‌اند؛ سطرِ بعد،
خطِ آخرِ کتابِ کاسه‌لیس‌هاست

قند من! بلند من! خدای‌وَند من!
باز کن دو آهوانه را و شک نکن
حرمتِ زمین، همین دو خُردِ خوبِ خواب
حرمت زمین، همین خمار و خیس‌هاست
 

علی اکبر یاغی تبار

تک نگاری

شعرها

بمب

بمب

بکتاش آبتین

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

مجید عزیزی

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

تمنا مهرزاد

خلیج

خلیج

امین رجبیان