شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر
و مسیری که فقط با یکی از ما دو نفر...
یکی از ما دو نفر خواب عجیبی دیده‌ست
ترسش این است مبادا یکی از ما دو نفر...
قول دادیم به هم عاشق هم می‌مانیم
به نظر می‌رسد اما یکی از ما دو نفر...
گله‌ای نیست خدا خواست که آواره کند
یکی از ما دو نفر را یکی از ما دو نفر
چقدر سخت گذشت و چقدر پیر شده‌ست
پشت این پنجره حالا یکی از ما دو نفر
آخرین حرف دلش نامه‌ی کوتاهی بود 
«دوستت داشتم» امضا: یکی از ما  دو نفر 

جواد محمدی فارسانی

تک نگاری

شعرها

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

گاهی به این‌جا می‌رسم

گاهی به این‌جا می‌رسم

محمود معتقدی

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

یلدا منتظری