شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دو شعر از رضا عباسی

1

به اندوه و سکونِ تمام ایستاده است
شعری که پرچمی ‌غمگین است
و چهار سطر آن
زیر تابوت باد را گرفته‌اند
رو به غروب تشییع می‌کنند

چهار سطری که غایب‌اند


2

اگر می‌توانستم ادامه‌ی خودم باشم 
حتماً می‌شنیدم
زوزه‌ی سگی را که سال‌هاست
در استخوان‌هام پرسه می‌زند

شماره‌ی شناسنامه، تاریخ تولد، آدرس، نام و نام‌خانوادگی‌ام را 
فرم‌های بسیاری
به تشییع تاریکی برده‌اند
تا «ماندن پشت درهای بسته» 
امضای شعرهای من باشد

از خودم باز مانده‌ام
و بارانی که در تاریکی می‌بارد
بیهوده سعی می‌کند 
تسلا دهد
سکوتی را که به چهره‌ام مبتلاست

رضا عباسی

تک نگاری

گل فندق

گل فندق

کیوان نریمانی

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

شاید زمان آن چای کم‌رنگی است 

الهام جهانبازی گوجانی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

زیبای همیشه غمگین

زیبای همیشه غمگین

سابیر هاکا