شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قطره‌ی بیستم

قطره‌ی بیستم

پاشم به زندگی ادامه دهم 
توی این دنیای وِلنگ‌و‌واز،  لِک‌ولِکی کنم و به مرگ نزدیک‌تر شوم
پاشم یواشکی پشت خنده‌ها و فرم‌ها گریه کنم
توی ترافیک شهر حافظ شوم:
«تو جزء احباب مهیای آرامشی
فسوسی دنیا،  جز تضاد نای و تُنبک نیست
تو اما توقیر مشروب‌های مداومی
لبخندت توفیر توست بر لبخندهای دم‌دستی»
و چراغ سبز شود و دوباره کور شوم
قاطی اوراق قراضه‌ی شهر به چپ و راست بپیچم
مبهوت کیاوبیای اینترنتِ بادمجان‌ها شوم
در انتگرالِ نان و چاقوهای جنوبِ شهر گم شوم
در بگیر و ببندهای فرصت‌ها و جیرینگ‌جیرینگِ سکه‌ها

پاشم یواشکی پشت فرم‌ها گریه کنم و حافظ شوم:
«تو پراکندگی منی!
مانا همچون شراب مداوم اجباب
و نبودنت پاییز پشت پنجره است 
که پنجه می‌کشد برگ‌هاش»

حسن ملایی

شعرها

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

ویدئو

پاییر پدرسالار

پاییر پدرسالار

مهدی صمدانی

دلم به بوی تو آغشته است

دلم به بوی تو آغشته است

محمد شمس لنگرودی