شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آزاد ماه

جست می‌زنم از حوض به رودخانه
بر خلاف. 
قهوه‌ای‌ها
می‌گویند
باز آمد خلافکار.
پلاستیک‌پوش‌ها می‌اندازند نخ را
می‌جهم از حلقه‌ی کمان  
می‌شنوم به ژرفا: نابکار...

آنم که از حوض پریده به رود نرسیده
از هول و گرداب و تور همواره رمیده
به سر منزلم، امروز این‌جا
فردا نمی‌دانم کدام جا
دلخواه باشد،
رسیده
دل از بند و زخم و خار و حصار بریده
که می‌تواند بداند دلیلم را
بشمرد خال‌های سیاه تن نقره‌ایم را
بی شنا کردن و آب‌شناسی
آن‌که را همواره
سوی سیل سریده؟

پوپک مجابی

شعرها

رنج

رنج

علی زیودار

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

سفر به سرزمین رویاهایت

سفر به سرزمین رویاهایت

محمود معتقدی

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن