شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کاپشنِ بادی‌

...

چند نفر کاپشنِ بادی‌شان را
 روی پهلو می‌کشند 
تا سرما نخورند ترکِ یک موتور؟
 برای سردرگمی
 جای همه‌چیز را عوض کردم
 اما جای بخیه را 
چگونه می‌شود پر کرد؟
این زندگی فرم ناجوری دارد
مدام به  رویم می‌آورد 
این چاقو سهم من است 
سهم من و پیرمرد‌هایی 
که از ترسشان
 با دستگیره‌ی در کلنجار رفتند
 تا گریه‌شان نگیرد
 

بیتا علی اکبری

شعرها

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

پس اگر ناپدید نمی‌شوم

محمد انتظاری

با چند خواب نصفه‌نیمه

با چند خواب نصفه‌نیمه

بهزاد خواجات

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی