شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یکی نیست بگوید؟

 

آسمان نمی‌غرد
می‌رعدد
می‌برقد
رو درهم نمی‌کشد
تیره و تار می‌شود
ابر نمی‌گرید
می‌بارد.

گرچه قشنگ است
تصویر دختری
که کتانی‌هایش را
چون موهایش آزاد
آویخته از شانه
پاچه‌های شلوارش را تازده
تا زیر زانو
می‌تازد به تصویرِ زمین و زمان
در چال‌آب‌ها و
می‌گذرد
پاشان و
چالاپ
چالاپ
پیش از آنی ‌که پالنگش کند
شادی
زین‌سو
غم
زان‌سو
یا این از راست و آن از چپ…
یکی نیست بگوید
در میانِ این‌همه گستاخی
این تصویر 
چه معنا می‌دهد؟

اما ای 
امان ای امان 
ای امان
این باران نیست 
که از پیاده‌روها
پابرهنه می‌گذرد
این کلپتره‌خوانِ ما
این لخ لخِ زخمِ ما
این مصیبتِ ماست
این دردِ بی‌درمانِ ماست.
 

عبدالعلی عظیمی

تک نگاری

شعرها

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

اینم از روزگار ما گاوا 

اینم از روزگار ما گاوا 

لیلا ساتر

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

بمب

بمب

بکتاش آبتین