شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به‌ظاهر خشک 

صحنه برق می‌زند  برق می‌گیرد دامن بینندگان را
یک طره موی بریده
پیشکش می‌شود به جویباری خشک به‌ظاهر خشک
بر گونه‌های زنی 
از پس سحرگاهی با طناب در سینه‌کش دری طولانی و سرد 
اعداد بالا می‌روند بی وقفه از طناب
بالاتر، بلندتر
موهای بریده برق می‌زنند بی‌وقفه منتشر می‌شوند با سرعت نور 
می‌گویند تا ظهور فیروزه چندین هزار نور چندین هزار طره موی بریده باقی‌ست
می‌گویند و می‌روند اعداد بعدی را بشمارند 
اما خاکِ دوردست
برق نمی‌زند 
در آغوش می‌گیرد دسته‌دسته 
موهایی را که بی‌محابا از سر زنی کنده می‌شود 
و پای جویباری می‌ریزد خشک
به‌ظاهر خشک
 

علیرضا بهنام

تک نگاری

شعرها

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده