شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به‌ظاهر خشک 

صحنه برق می‌زند  برق می‌گیرد دامن بینندگان را
یک طره موی بریده
پیشکش می‌شود به جویباری خشک به‌ظاهر خشک
بر گونه‌های زنی 
از پس سحرگاهی با طناب در سینه‌کش دری طولانی و سرد 
اعداد بالا می‌روند بی وقفه از طناب
بالاتر، بلندتر
موهای بریده برق می‌زنند بی‌وقفه منتشر می‌شوند با سرعت نور 
می‌گویند تا ظهور فیروزه چندین هزار نور چندین هزار طره موی بریده باقی‌ست
می‌گویند و می‌روند اعداد بعدی را بشمارند 
اما خاکِ دوردست
برق نمی‌زند 
در آغوش می‌گیرد دسته‌دسته 
موهایی را که بی‌محابا از سر زنی کنده می‌شود 
و پای جویباری می‌ریزد خشک
به‌ظاهر خشک
 

علیرضا بهنام

تک نگاری

بی‌فاصله از حجم

بی‌فاصله از حجم

سیدحمید شریف‌نیا

شعرها

این روزا ...

این روزا ...

سیمین چایچی

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

کبود قبر بود و نبودم کنار خودم

فهیمه جهان آبادی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

ویدئو