شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خلق شعر

در من چریکی‌ست
فداییِ خلقِ کلمات
هر روز
از دنده‌ی چپ بلند می‌شود
هفت‌تیرش را به قلم می بندد
با قرص سیانوری پنهان
در جیب‌های کلماتش
از خانه‌ی مخفی حروف بیرون می‌زند
ساختمان روزمرگی را بمب‌گذاری می‌کند
و شب‌ها 
در گهواره‌ی سرخ شعرهایش
خواب‌های بی‌طبقه می‌بیند
در من چریکی‌ست
که قرارش با تاریخ سوخته بود 
و سیانور
 و سیاهکل 
و  سبیل
از بناگوش شعرهایش در رفته‌اند.

شهرام پارسا مطلق

شعرها

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

برهنه ات به خانه می آید

برهنه ات به خانه می آید

فهیمه جهان آبادی

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی