از تو نه، از روزهای سطر خاطرت، روایت عاشقانهای، در پیش است، از گذرگاه عشق و، تا رواق تنهاییات
زنی گمشده که از شانههای خیابان بازمیآمد
چقدر، شبیه دستهای پریشان تو بود؟
مگر هزارهی سکوتی، ازصدای تو بر آید
بگذریم
از دلواپسیهای خستهات،چیزی نگو!