شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این باغ سوگوار درختان بی بر است

این باغ سوگوار درختان بی بر است
غمگین نعش مانده‌ی گل‌های پرپر است
 بوی کباب داغ که پیچیده در هوا
 پروازهای آخر مشتی کبوتر است 
«ما را به سخت جانی خود این گمان نبود»
 از پشت و روبه‌رو همه‌اش زخم خنجر است
 زخمی، نه آن‌که دشمن خونی زند به تو
 سختی‌ش آن زمان که ببینی برادر است
 اشکی ز گونه‌های پدر می‌چکد ز شرم
 گوشم پر از ترانه‌ی سوزان مادر است
 این ماهیان شهید در این رود سرخ چیست؟
 این سرخرگ چرا به خیابان شناور است؟
 آن‌که برای کشتن فانوس می‌وزد
 با آن قبای کهنه‌ی خود پشت این در است
این باغبان به ریشه‌ی این باغ تیشه زد
باغی که سوگوار درختان بی بر است

رضا جمشیدی

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

خوابیده‌ای؟

خوابیده‌ای؟

شوکا حسینی

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده