شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باور کنید

انگار اصطکاک آخرین استکان هم نوشیدنی‌ست
هوای بوم را بنوشیم
بنوشیم پایین و بالای این سایش را
و غلت بخوریم
در زایشی نامرئی
و باور کنیم 
دست‌های ما جایی بدجور قطع شده‌اند

انگشتان‌مان را برداریم
چال کنیم
گریه کنیم
«یادت بخیر» را بلند‌بلند از بر کنیم
و بعد      برویم به جایی
به رویش دست‌های تازه فکر کنیم

حامد رضوی زاده

تک نگاری

شعرها

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی

رؤیای پلنگ

رؤیای پلنگ

علیرضا آبیز

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن