شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باور کنید

انگار اصطکاک آخرین استکان هم نوشیدنی‌ست
هوای بوم را بنوشیم
بنوشیم پایین و بالای این سایش را
و غلت بخوریم
در زایشی نامرئی
و باور کنیم 
دست‌های ما جایی بدجور قطع شده‌اند

انگشتان‌مان را برداریم
چال کنیم
گریه کنیم
«یادت بخیر» را بلند‌بلند از بر کنیم
و بعد      برویم به جایی
به رویش دست‌های تازه فکر کنیم

حامد رضوی زاده

شعرها

میدان

میدان

رضا ترنیان

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

گُنگ

گُنگ

سیدعلی صالحی