شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زنی بخار شد

بر پوستِ خورشید نسوخته‌بود آن دست
چُنان که از لمسِ تنش

بیچارگانِ سرانگشت نمی‌دانستند
در آبیِ آن رگ‌های گرم
خونِ هزار تابستان است

آغوشِ تَر بر او گذشت
مانده استخوان‌ها بر سفیدِ خاک،
بر ملحفه‌های سرد

خبر پیچیده در شهر
زنی بخار شد، زنی
سرانگشتانه بخار شد
 

سپیده رشنو

تک نگاری

شعرها

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی

به قلم

به قلم

نگین فرهود

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده