شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

ماه نشان خواهم بود
مه بارقه‌هایش
کران جانم را روشن کرده...

مگر کلام برتابد
پشت مکن
مگر کلام برتابد و
مژکِ شناخت
تو را در...

هجا
«هزارویک شب» نمی‌خوانم
آن را خوانده بودم...

...
چه دیواری
کم‌توان ار دیوارگی!
مِه نه دود
میانوند گنجشکِ...

برای پیام دهکردی

سوار اسب دیگری است
اما می‌توان
...

 

از ابر و چشم
می‌تراود 
دوست داشتن و باران

...

می‌آیی 
درودِ برخیزِ زعفران 

دچار باورم
ماندگارِ راه...

خوشه‌چینیِ دستم از گنجشکان
خوشه‌چینیِ گنجشکان از کبوتران
...

آسوده است
تخته‌‌سنگ‌های یخ   می‌دانند و آب می‌شوند
...

سیب بالا
          رو به بالا افتاد
نام شادی  ...

یک کاس‌برگ      با ساقه‌ی تکیده
تنها یک کاس‌برگِ تنها

با بادبزن فیل و ناودان او
به نسیمی ملایم
آن ریشه‌ی سیرابِ ماندگاری را
...

همین‌که‌ آینگیِ آب و آبگینه     می‌نگرم
چهره‌ی...

نباشی اگر
شعر     گمانه‌زنی‌ست نه بیش
مگر   ...

در سردسیرِ جدایی
دست می‌گیرم روی واژگان و
       ...

شعرها

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

در خطبه‌ی بی‌نقطه‌ی کویر

فریاد ناصری

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی