جهانگردان بیشماری از فلات فاصله گذشتند
ناصرخسرو از شرق یک شب هزاره
ابنبطوطه از غرب مکاره
ـ از خوزیان به جهان بیمار مینگرم
به جهانی که حتی جزایر کوچک مرجان و خون را
گوگل
در پیکسل عکسهایش
برای آیندگان به ارث نهاده.
مردم به نان اشاره میکنند
شادی شکوفهزده
پاییز گلوله میخورد.
فاتحان فراوان از کتابها بیرون آمدهاند
تلویزیون کودتا میکند
یعنی کوروش و اسکندر
چنگیز و تیمور
ناپلئون و هیتلر
روزولت و موسولینی
چرچیل و استالین
با بوسههای نوین
بامداد نیامده را تقسیم میکنند
ـ مرگ با شبکلاه سیاهش از میانه میگذرد ـ
از خوزیان به جهان بیمار مینگرم
طاعون و تیفوس، وبا و کرونا
(رازی با نقاب المقنع
در بیمارستان ری
لورکا با گیتار تارگا در کاخ الحمرا
با جام می)
گردبادی در صفحهی سفید کاغذ در میگیرد
و بینی آسمانخراشی به هوا پرتاب میشود
اما کودکان راز رنگینکمان را فهمیدهاند
و همچنان به کلمهی آشتی بشارت میدهند
ـ از خوزیان به جهان بیمار مینگرم