شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

این قرعه‌ی فالِ من نیست!

 

دوگانه‌ی تجربه را
در قهوه‌ی تهِ استکانت
روی صفحه‌ای خط‌خورده
تفسیر می‌کنی.
جهان ِ ما سرانگشتانی‌ست
که در بی‌انتهاییِ بالیدن
تفسیرشان بی‌انتهاییِ رنگ‌هاست.
شما همان باشید
که از نگاهتان نشت کرده است
و من همینم
که بر خطوط انگشتانم می‌رانم.
دنبال پایان‌بندی نباش
که این کتابِ بی‌خط
هم سر به شن‌های صحرا می‌گذارد
و هم سر به سر ِاهتزاز موج.
استکانت را به زمین بکوبان
شاید در تکه‌های آن
کهکشان‌های کم شباهت
در پهنای آسمان
هزارجور
با هم  حرف داشته باشند.

نصرت‌الله مسعودی

شعرها

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

نشستم بی‌تفاوت روبه‌روی ماه در کافه

مهدی مهدوی

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان