شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سفیدی چشم‌هایت که به من  افتاد

سفیدی چشم‌هایت که به من  افتاد
گفتم برای صلح آمده‌ای
موهایم را در باد تکان دادم
و تو پرچم‌های سیاهی را دیدی که برای جنگ آمده بود
سربازهای زیادی از پلک‌هایت بیرون ریختند
و من سرباز تنهایی بودم
که آن‌طرف زبان مادری‌اش بود
و این‌طرف چشم‌های معشوقش
پلک‌هایت که روی هم رفت
مرزنشین شدم
حالا هر بار باد مویم را تکان می‌دهد
تو سربازی را می‌بینی
که برای صلح آمده است 
 

وجیهه نوزادی

تک نگاری

چگونه شعر بنویسیم؟

چگونه شعر بنویسیم؟

ترجمه‌ی نازیار عُمرانی

آموزگار عشق

آموزگار عشق

مهدی ایوبی

شعرها

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

دشنه‌ی ماه بر فراز درختان تالاب در خواب است

محمود بهرامی

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

جواد محمدی فارسانی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

هر چکامه تیغی برای خودزنی

شهریار کوراوند

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

عادل سالم