شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فرضی 


 
مثل سکه‌های طلا 
در قعرِ روزهای بی‌آفتاب  
پنهان شده در جیب‌های تهی 
یا حرفی که دشمن می‌شماری‌اش 
یا فکری که در آن یاری داری 
تا آن‌گاه که می‌باید 
به یاریِ تو بیاید 
یا اشتباهی در معاینه و عکسبرداری 
که توده‌ی خرچنگی را 
 به بدن راه می‌دهد 
فقر، فکر، مرز، دشمن، بیماریِ فرضی 
کاش همه‌چیز فرضی بود 
مثلِ«موتِ فرضی» 
در حقوقِ مدنی. 

حمیدرضا مجیری

تک نگاری

سلام نازنین

سلام نازنین

نگار اسکندرفر

شعرها

روایت چوبه

روایت چوبه

امین رجبیان

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

تا بوده

تا بوده

سیدعلی صالحی