شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فرضی 


 
مثل سکه‌های طلا 
در قعرِ روزهای بی‌آفتاب  
پنهان شده در جیب‌های تهی 
یا حرفی که دشمن می‌شماری‌اش 
یا فکری که در آن یاری داری 
تا آن‌گاه که می‌باید 
به یاریِ تو بیاید 
یا اشتباهی در معاینه و عکسبرداری 
که توده‌ی خرچنگی را 
 به بدن راه می‌دهد 
فقر، فکر، مرز، دشمن، بیماریِ فرضی 
کاش همه‌چیز فرضی بود 
مثلِ«موتِ فرضی» 
در حقوقِ مدنی. 

حمیدرضا مجیری

شعرها

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

امشب زنی از جاده‌ی کابوس برگشته است

مریم حسین‌زاده

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی