بیداری در من به اعتصاب دست زده
و کابوسها، خوابم را دستکاری کردهاند
که دیکتاتورها
برای ثانیههایم بمبها را سر کار گذاشتهاند
و چه در خواب چه در بیداری
ارتشها مدام
حادثهای تازه را در من منفجر میکنند
تکههایم را به هم بخیه میزنم
از هر زخم دهان باز کردهی من
جنازههای زیادی فرار میکنند
و من که هر لحظه در جنگی میمیرم
به تلویزیون ماسک اکسیژن میزنم
تا کودکان بمبارانشده
تا کودکان زیرآوارمانده
تا کودکان شیمیاییشده را نجات دهم
و برای مادرانی که
سینههایشان را در مقابل تروریستها سپر کردهاند
خبر تازهای مخابره کنم
از آزادی
جهان از حرکت ایستاده است
سکوت کرده
و جهان به سیاست ماشه پشت کرده است
تا کسی با دموکراسی تازهای
برای زندگی
فرمان بوسه صادر کند