شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خانه
از آستانه
روایت می‌شود.

در
چارطاق
...

به سِفرِ نانبشته‌ی باد
به یکی بود یکی نبودِ باران
به بوته‌ی...

این خانه
پیش از آن‌که درش را بکوبند
تهی شد.

از...

از در
فقط شکلش مانده است
حاصلِ کارِ موریانه و زمان یکی‌ست.

در...

اشهد أنَّ برف سفید است
 
به برف سوگند که نرم است و بُرا 
هم...

                         ...

آن «رطل‌گران و 
سبوی چند منی»
ـ که گفته‌اند ـ
...

 

آسمان نمی‌غرد
می‌رعدد
می‌برقد
رو درهم...

این بچه
جان سالم اگر
از این روزها
به در بُرد
عجب نیست اگر
...

یک
شبِ خود را من
این‌گونه صبح می‌کنم:
چراغ‌ها را
...

یک
شبِ خود را من
این‌گونه صبح می‌کنم:
چراغ‌ها را
...

این‌جا من
چه می‌کنم؟
مرده‌کِشی را
شکسته‌نردبانی هم...

تقدیم به کادر درمان کووید 19، دلسوزانی از خاطره‌ای دور
که شکل خودخواهی ما...

زندگی
چیز زیادی دارد که بگوید
مثلاً از مرگ بدتر هم هست
گردن شکسته
...

شده است
خوشی زیر دلتان
بزند
دستی‌دستی
خودتان را
گرفتار...

نومیدی
هوایی‌ست
که تنفس می‌کنیم
امید
دردی‌ست که...

تک نگاری

نیم قرن خاص بودن

نیم قرن خاص بودن

سیامک بهرام پرور

شعرها

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید