شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جنگ 

جنگ 
روسری از سر زنان زیادی برداشت 
و هر دکمه‌ای که لمس می‌کرد
سربازان زیادی کشته می‌شدند
تو روی زمین دراز کشیده‌ بودی 
با ملافه‌ای  سفید
می‌دانی؟
تنها  ملافه‌های ‌سفید 
مرگ‌ را می‌پیچند...
با هیچ‌ لهجه‌ای نمی‌شد صدایت‌ زد
هیچ ‌نامی‌ نداشتی
 و نام‌ تو 
می‌توانست نام هر‌چیزی باشد
مثلا تخت‌خواب
و‌ بعد در‌نامت خوابید

نصیبه نامی

تک نگاری

شعرها

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مهدی آقازاده