شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جنگ 

جنگ 
روسری از سر زنان زیادی برداشت 
و هر دکمه‌ای که لمس می‌کرد
سربازان زیادی کشته می‌شدند
تو روی زمین دراز کشیده‌ بودی 
با ملافه‌ای  سفید
می‌دانی؟
تنها  ملافه‌های ‌سفید 
مرگ‌ را می‌پیچند...
با هیچ‌ لهجه‌ای نمی‌شد صدایت‌ زد
هیچ ‌نامی‌ نداشتی
 و نام‌ تو 
می‌توانست نام هر‌چیزی باشد
مثلا تخت‌خواب
و‌ بعد در‌نامت خوابید

نصیبه نامی

شعرها

مترسک

مترسک

میرحسین نونچی

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

ویدئو