زخم خوردی و زندگی کردی
باز هم در میان چاقوها
سخت باش آنقدر که ساده شود
زندگی بین بچه پرروها
تلخیات را به کامشان بچشان
حسرتی باش در مقابلشان
تیغ را روی پوستت بکشان
رگ بزن روبهروی زالوها
آه ای خون مانده بر زنجیر
آه ای رنج خسته از تقدیر
آه سهراب خسته یاد بگیر
دل نبندی به نوش داروها
بعد هر مرگ جان بده به خودت
زندگی کن زمان بده به خودت
جراتت را نشان بده به خودت
و نترس از نگاه ترسوها
سبز شو زیرِ سایهی سیمان
سبز شو زیر سایهی طوفان
سبزشو زیر سقف این زندان
نشِکن زیر بار تابوها
قد بکش، آرزوی سبز شدن
قد بکش روی خاک سرخ وطن
قد بکش، زخمِ پشتِ پیراهن
باز هم در میان چاقوها