پیام دقیق مخابره نشد
نه نشد
نشد برسد این صدا به رادیو
به پیامی که میخواست مخابره شود
مخابره شد
تکثیر مرگ
از پیام که میمیرانیم
نه! مرده بودیم
هزار بار
هر روز هر بار که پیام مخابره میشد
با
قرمز
چاقو
دو تا دو تا بریده از هم
بو میکشد شغال تشنه
بو میکشد و چنگ زده
به دیوار
به خانه
به فکر
کتاب
به پیام که مخابره میشود
که تکثیر شد
که هر روز
خون ریخته از رادیو
به گوش مخابره میشود
کجاست که شک ببرد به پیام
به سیگنال رادیو
شک ببرد به شغال
و دستهاش که هنوز میچکد.