شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شرمنده‌ام که داغ دلت بودم 

...

شرمنده‌ام که داغ دلت بودم 
هر چند زنده، خرد و خمیرم من 
شرمنده‌ام که در بغل گرمت 
فرصت نداشتم که بمیرم من 
شرمنده‌ام که ماهِ تمامِ تو 
هرگز در این محاق نیفتاده 
برگرد و باز حادثه‌ای رو کن
این مرد اتفاق نیفتاده 
بعد از تو، هر کجا بغلم کردند
پیراهنم به یاد تو چین افتاد 
هر بار گفتم از تن تو، دیدم
صدها پرنده روی زمین افتاد
شرمنده‌ام که مثل تمام شهر
من هم امید مختصری دارم
زانو گرفته‌ام به بغل، اصلاً 
شرمنده‌ام هنوز سری دارم
هر چند دور بودم و افسرده
دیدم در اوج فاجعه، دودم را
مثل سگی که از همه‌جا زخمی‌ست
لیسیده‌ام تمام وجودم را
گفتی: تو هم شبیهِ همه بودی
گفتی: شکست خوردم و تو بردی
شرمنده‌ام که مثل همه بودم 
شرمنده‌ام که باز رکب خوردی!

محمد زارع (جهانجو)

تک نگاری

شعرها

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

ویدئو