شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از ریشه گم می‌شوی در چشمِ افعی

از ریشه گم می‌شوی در چشمِ افعی
تا با دقتِ نیشَش
            در خواب‌‌هایت
                    ترس را معنی کنی 

و بر سطحِ پوستی بلغزی
که حیوانِ دهانت را
بیدار می‌کند
و تو را
با تمامِ پوستت
بیزار 

زل می‌زنی به جنینی که نُه‌ماهه در زهر می‌غلتد
با چشم‌هایی که بکارتشان را جیغ می‌کشند 

زن!
تو از دهانت شروع می‌شوی
وَ پوستت تنها
بیماریِ یک افعی‌ست
 

آریا عینی

تک نگاری

شعرها

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی