شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سال‌ها آمدند و رفتند

...

سال‌ها آمدند و رفتند و 
روزهایی که خوب‌تر نشدند 
بغض‌ها در گلوی خشکید و
 چشم‌هایی که باز تر نشدند
 
آرزو واژه‌ی غریبی بود
در دل دشت‌های بی باران
ابرهای سیاه ماندند و
باز شب‌های تار سر نشدند

باد می‌زد به جنگل شاداب
روز و شب تازیانه و شلاق
سروها ایستاده مردند و 
لحظه‌ای دسته‌ی تبر نشدند 

زندگی یک قطار سرگردان 
روی ریلی به مقصدی خاموش
خوش به حال مسافرانی که
 بی‌خبر راهی سفر نشدند 

سال‌ها آمدند و رفتند و
 زخم‌هامان هنوز پابرجا... 
قرص‌هایی که بی اثر بودند 
دردهایی که مختصر نشدند

یوسف احمدی

شعرها

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

قاسم درویشی دوراهک

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود