تقدیم سعیده شفیعی به محبوب عزیز و یگانهام
که در بند زنان زندان اوین محبوس است
به کیفر گزارشگری و روزنامهنگاری فقر و تبعیض
چشم میگردانم بر اشیای خانه
کتابها، زیرسیگاری، قابعکسها
پیالههای عرقخوری، فنجان چای
کلاه زندانباف
کلاف کامواها و کاغذهای پراکنده بر میز
عسلیها و کوسنها و...
چشم میگردانم در جایجای خانه
به هوای آنکه شباهت تنهاییام با اشیا را کشف کنم
همه یکصدا جای خالی تو را نشان میدهند
همه به اتفاق آن گوشهی مبل اشاره میکنند
آن گوشه تنهاست
نیم دیوار آشپزخانه تنهاست
قفسهی کتابها تنها و غبارگرفته
و دودو میزند پلکها و چشمهایم لابهلای تنهایی اشیا
همگی اینجا تنهاییم
من
کلاف کامواها
کاغذهای پراکنده روی میز
دو فنجانِ سرد چای
چند پیالهی نیمخالی از شراب
دور از تو تنهایی به هیچچیز و هیچکس شباهت ندارد
تنهایی تنهاییست...