شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

باید قدم در راه می‌گذاشت

 

از مقابل آینه دور شد
که تکه‌های شکسته‌اش هنوز می‌ریخت بر زمین

به‌سمتِ آشپزخانه رفت
باند را برداشت
دور دستِ خونی‌اش پیچید
پنجره‌های خانه‌اش
لبریز از شب
به‌سمتِ ایوان رفت
تا دوردست چراغی نمی‌سوخت
و صدای گرگ‌ها و سگ‌های هار پیچیده بود
در سراسرِ چشم‌انداز و اطراف خانه‌اش
باید قدم در راه می‌گذاشت.

رضا چایچی

تک نگاری

شعرها

سریده از سرا به سرسرا

سریده از سرا به سرسرا

لیلی گله داران

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

جلیل الیاسی

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی