شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عادت چشم‌ها

عادت چشم‌ها
به سیاهی 
به هیاکل اندوه
در دالان‌های بلند 
و دست‌هایی
که می‌توانند 
با تخیل یک کور
در تاریکی اتاق
فیلی را
هوا کنند.
این‌جا
دکل‌های فشار قوی 
جمجمه‌ی خیابان را 
مصادره کرده 
تا در مناظره‌ی غوک‌ها
خاطره‌ی آواز پرندگان
تحریف شود
و شمایل غروب
کلیشه‌ای باشد 
از
انبوه کلاغان
با منقارهای بلند 
و این
شکل تمیز کابوسی‌ست
قدم به قدم
که نقشه‌ی شهر کوران را
رقم  زده است.
 

پروین نگهداری

تک نگاری

شعرها

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

 کَلَکی در کار است

کَلَکی در کار است

روح‌ انگیز کراچی

همین که این در وامانده باز باز شود،

همین که این در وامانده باز باز شود،

محمود صالحی‌فارسانی