شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عادت چشم‌ها

عادت چشم‌ها
به سیاهی 
به هیاکل اندوه
در دالان‌های بلند 
و دست‌هایی
که می‌توانند 
با تخیل یک کور
در تاریکی اتاق
فیلی را
هوا کنند.
این‌جا
دکل‌های فشار قوی 
جمجمه‌ی خیابان را 
مصادره کرده 
تا در مناظره‌ی غوک‌ها
خاطره‌ی آواز پرندگان
تحریف شود
و شمایل غروب
کلیشه‌ای باشد 
از
انبوه کلاغان
با منقارهای بلند 
و این
شکل تمیز کابوسی‌ست
قدم به قدم
که نقشه‌ی شهر کوران را
رقم  زده است.
 

پروین نگهداری

تک نگاری

شعرها

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

 از امید و ناامیدی

از امید و ناامیدی

عبدالعلی عظیمی

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف