شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

چند نفر کاپشنِ بادی‌شان را
 روی پهلو می‌کشند 
...

تو را لای پارچه‌ی سفید تحویل گرفتم
باید کنار می‌رفت
چنگال‌ها روی...

ذهنم چون قاره‌ای‌ست ناشناخته 
لابد چیزی در زندگی هست 
که...

بعضی شب‌ها دهانم بوی سگ می‌دهد
دلم را در چهار‌راهی می‌گذارم
...

تک نگاری

شعرها

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

روشنم کن شبیه سیگارت

روشنم کن شبیه سیگارت

امیررضا وکیلی

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی