شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ریتم کفش‌هایت بود

ریتم کفش‌هایت بود
 که مرا 
در خط تو انداخت
شانه‌هایت 
 پناه درختی مشترک
صدایت تعبیر 
 کلام گنجشک‌ها 

می‌خواستم
 آخرین هراس تو را از 
کوچه‌ی مقابل بگذرم 
که میان واژه‌های نابالغ
کسی شعری خواند 
به گرفتن رگ‌هایت 

درد پرسه‌های بی نفرم
در کوچه ، 
شعر بلد شده‌ام
شعر می خوا...
شانه خالی می کنی 
تکیه ام به درخت می‌افتد
و در سکوت گنجشک‌ها 
فکر می‌کنم 
که چقدر 
سواد عاطفه‌مان کم بود...
 

صدف جلیلی

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

الماس

الماس

م. مؤید

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

مانده یک کوچه و تنها یکی از ما دو نفر

جواد محمدی فارسانی

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی