شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ریتم کفش‌هایت بود

ریتم کفش‌هایت بود
 که مرا 
در خط تو انداخت
شانه‌هایت 
 پناه درختی مشترک
صدایت تعبیر 
 کلام گنجشک‌ها 

می‌خواستم
 آخرین هراس تو را از 
کوچه‌ی مقابل بگذرم 
که میان واژه‌های نابالغ
کسی شعری خواند 
به گرفتن رگ‌هایت 

درد پرسه‌های بی نفرم
در کوچه ، 
شعر بلد شده‌ام
شعر می خوا...
شانه خالی می کنی 
تکیه ام به درخت می‌افتد
و در سکوت گنجشک‌ها 
فکر می‌کنم 
که چقدر 
سواد عاطفه‌مان کم بود...
 

صدف جلیلی

تک نگاری

تراژدی طرد و محاق

تراژدی طرد و محاق

علی مسعودی نیا

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

سیمای تاکستان‌ها

سیمای تاکستان‌ها

غلامحسین چهکندی‌نژاد

جای امن

جای امن

واهه آرمن

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی