شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

غزل تداعی


برای دختری با «کفش های کتانی»

ای روحِ طوفانی تو را دریا نمی‌فهمد
زخم عمیقت را کسی این‌جا نمی‌فهمد
در فصل‌ـ‌فصل تو حکایت‌های سبزی هست
سبزینه‌هایت را کسی اما نمی‌فهمد
راهی که می‌رفتی به بُن‌بست عجیبی خورد
آن‌سوتر از این جاده را صحرا نمی‌فهمد
ای در سیاهی‌ها پگاهی سبز، نورانی
خورشید را قطبی‌ترین شب‌ها نمی‌فهمد
در من تداعی کرده‌ای زخم عمیقی را
زخمی که جز زخمی‌ترین عنقا نمی‌فهمد
بایست طوفان را به فریاد آوری، فریاد!
درد سترگت را دگر نجوا نمی‌فهمد
گفتند می‌فهمند زخمت را ندانستند
زخم تو را ـ ای زن! ـ به‌جز سارا نمی‌فهمد
درد تو صدها سال پاییده است، می‌دانم
درد تو را امروز یا فردا نمی‌فهمد
 

هادی وحیدی

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

پشت پایم پرتگاهی، پرتگاهی پیشِ رویم

جواد محمدی فارسانی

به صورت رشد‌نیافته

به صورت رشد‌نیافته

فرخنده حاجی زاده

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

بهنام قسمتی